دیشب خواب دیدم پا گذاشته ام به کوچه ای که خانه به خانه با کسی دارم آنجا را گز میکنم. میرسیم به خانه ای؛ گلدانی جلوی در خانه است.خم میشوم نگاه میکنم؛ داخل گلدان بی گل ساعتی ست.برایم جالب است. کمی عقبتر میآیم، نگاه که میکنم کل نمای خانه را ساعت های دیواری بزرگ پوشانده ست. منظره قشنگی است. با اینکه به ظاهر باید ترسناک باشد. نبود، همین.
اما من الیاس یالچینتاش نیستم...برچسب : نویسنده : dashthayedoor بازدید : 142