بی حال تر از انتخاب عنوانم

ساخت وبلاگ

دیگر حتی امیدی به روزهای روشن ندارم، اما چیزی ته ته ته دلم میگوید همین است؛ زندگی ات همینقدر هیجان انگیز! است. 

اتفاقی برایم افتاد که مرا بار بیشتر بهت زده کرد. و واقعا دارم به این حقیقت پی میبرم که دخترک تو فیلم میگفت: میخواهی نصیحتت کنم؟ هر آدمی را که شناختی بدان دقیقا برعکس آن است که شناخته ای.

آدم های عجیب این شهر زشت من را دیگر بهت زده نمیکنند ولی. درست است عجیب بود شنیدن چیزهایی، ولی خوشحالم که این اتفاق مرا از آن دنیای گل و بلبل بیرون کشید.خوشحالم که دیگر تکلیفم مشخص شد همه این آدمها ، انسان نما هستند و لاغیر.اینطوری همان روش خود قدیمهایم جواب میدهد که بهترین دفاع را حمله میدانستم.

سالهای عجیبی را دارم میگذرانم و این برای من یعنی رشد؛هرچند دردناک.

تقریبا یک سال میگذرد از تصمیم احمقانه ام که فروغ گاردت را بگذار پایین.انگار که کسی که به گوش سرنوشتم رساند و فوقع ما وقع.

از این لحظه به بعد من همان آدم خشک و بی اعتمادم به دنیای آدمهای این جغرافیای مزخرف.

اما من الیاس یالچینتاش نیستم...
ما را در سایت اما من الیاس یالچینتاش نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dashthayedoor بازدید : 159 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:07